محمدرضا ارشادی نیا
چکیده
آموزه صِرفالوجود از ابتکارات فلسفه اسلامی است، که در تاریخ فلسفه به ویژه حکمت متعالیه جایگاه پرنمودی دارد. حکمای متعالی با کاربست آن در مراحل مقدماتی توحید وجوب را به وحدت حقیقیه حقه و در مراحل نهایی ...
بیشتر
آموزه صِرفالوجود از ابتکارات فلسفه اسلامی است، که در تاریخ فلسفه به ویژه حکمت متعالیه جایگاه پرنمودی دارد. حکمای متعالی با کاربست آن در مراحل مقدماتی توحید وجوب را به وحدت حقیقیه حقه و در مراحل نهایی توحید شخصی وجود را اثبات و تبیین کردهاند. در نقطه مقابل، برخی پژوهندگان آموزه صرفالوجود را با توحید شخصی متنافی پنداشته و تلاش کردهاند با برداشتهای سطحی و شتابزده از عبارات، این تنافی را در نظریه حکیم صمدانی آقاعلی مدرس طهرانی به نمایش بگذارند. به نظر آنان قائلان به وحدت وجود، حق را لابشرط مقسمی دانستهاند، اما حکما و از جمله آقاعلی مدرس، چون حق متعال را صرفالوجود میدانند که همان وجود بشرطلا و یکی از اقسام لابشرط مقسمی است، هرگز نمیتوانند قائل به وحدت وجود باشند. سنجه این ادعا با صریح عبارات آقاعلی مدرس ناروایی آن را بر موضع آن حکیم و همسازی مقامات و اعتبارات وجود را با نظریه وحدت وجود آشکار خواهد ساخت.