بهروز محمدی منفرد
چکیده
سوپروینینس به معنای فرارویدگی، ابتناء و ترتب بوده و عبارت از نوعی نسبت و ارتباط نامتقارن بین دو دسته از ویژگیهای خاص و متفاوت مثل A و B است. به این صورت که دو دسته از ویژگیها مثل A و B به نحوی ارتباط ...
بیشتر
سوپروینینس به معنای فرارویدگی، ابتناء و ترتب بوده و عبارت از نوعی نسبت و ارتباط نامتقارن بین دو دسته از ویژگیهای خاص و متفاوت مثل A و B است. به این صورت که دو دسته از ویژگیها مثل A و B به نحوی ارتباط و وابستگی وجودی دارند که تغییر در ویژگی A بدون تغییر در ویژگی B ممکن نیست و ویژگی A تنها در صورتی بر ویژگی B سوپروین ( مبتنی و مترتب) میشود که تغییر در ویژگی A مستلزم تغییر در ویژگی B باشد. این مقاله به دنبال بررسی و نقد استدلال از طریق سوپروینینس در ردّ واقعگرائی اخلاقی است. جان مکی با استفاده از سوپروینینس اخلاقی – به عنوان یک مقدمه- استدلالی در مقابل واقعگرائی اخلاقی ارائه میکند. سایمون بلکبرن این استدلال را در مقابل واقعگرائی اخلاقی توسعه داد. او آثاری را منتشر کرد که بر اساس آنها، این استدلال در حوزه طبیعی اشکالات و نگرانیهائی برای واقعگرائی اخلاقی ایجاد میکند و بنابراین پروجکتیویسم ردّ میشود. او برای استدلال خویش از ترکیب دو نظریه سوپروینینس اخلاقی و فقدان استلزام بهره میبرد و به این نتیجه میرسد که واقعگرائی اخلاقی نمیتواند "ممنوعیت جهانهای ترکیبی" را تبیین کند، ولی ناواقعگرائی اخلاقی از عهده این کار برمیآید. البته واقعگرایانی از قبیل راس شفر لانداو به این استدلال پاسخ دادهاند و در مقابل ادعا کردهاند که امکان سوپروین شدن اوصاف اخلاقی بر امور توصیفی وجود دارد. در این نوشتار – با تمرکز بر استدلال سایمون بلکبرن- ابتدا گزارشی از سوپروینینس و قلمرو آن به حوزه اخلاق ارائه میشود. سپس استدلال از طریق سوپروینینس در نقد واقعگرائی اخلاقی تبیین و تحلیل میشود. در نهایت این استدلال توسط واقعگرا پاسخ گفته میشود. نتیجه این پژوهش این خواهد بود که نمیتوان با کمک چنین استدلالی به راحتی واقعگرائی اخلاقی را ردّ کرد، هر چند همچنین به معنای پذیرش واقعگرایی اخلاقی نیز نیست.