سید علی حسینی
چکیده
در فلسفۀ مشائی، دو دیدگاه درخصوص خودآگاهی بهچشم میخورد؛ دیدگاهی که خودآگاهی را به چیزی جز ذات فاعلِ شناسا مشروط میکند و رأیی که میگوید بهمحض پیدایش ذات فاعل شناسا، بی هیچ قیدی، خودآگاهی نیز ...
بیشتر
در فلسفۀ مشائی، دو دیدگاه درخصوص خودآگاهی بهچشم میخورد؛ دیدگاهی که خودآگاهی را به چیزی جز ذات فاعلِ شناسا مشروط میکند و رأیی که میگوید بهمحض پیدایش ذات فاعل شناسا، بی هیچ قیدی، خودآگاهی نیز ایجاد میشود. معمولاً خودآگاهیِ مشروط به ارسطو نسبت داده میشود و مخالف جدی وی نیز ابنسیناست که ذات انسانی و خودآگاهی را جداییناپذیر میداند. آکوئیناس که از طرفداران خودآگاهی مشروط است، سعی میکند با تمایزگذاری میان خودآگاهی استعدادی و بالفعل، در عین التزام به دیدگاه ارسطو و مشروطکردن خودآگاهی به تجربۀ حسی، از ابهامها و ایرادهای دیدگاه او بپرهیزد و مزایای دیدگاه سینوی (از قبیل حفظ شهود و منظر اولشخصی و حفظ هویت وجودشناختی شخص) را حفظ کند؛ اگرچه وی در این ترکیبکردن، از ابهامهای دیدگاه ارسطو میکاهد، اما به دلیل شکافی که میان ناآگاهی موجود در خودآگاهی استعدادی و آگاهی در خودآگاهی بالفعل هست، نمیتواند مزایای دیدگاه سینوی را حفظ کند و از سد ایرادهای شیخ بگذرد.