جعفر فلاحی
چکیده
مریلین مَککُرد آدامز، متاله و فیلسوفِ تحلیلیِ معاصر، تئودیسهای ارائه میکند که بر مبنای آن انسانهای رنجکشیده نوعی جبرانِ انداموار - در برابرِ جبرانِ افزایشی - برای رنجِ خود در این جهان و خصوصاً ...
بیشتر
مریلین مَککُرد آدامز، متاله و فیلسوفِ تحلیلیِ معاصر، تئودیسهای ارائه میکند که بر مبنای آن انسانهای رنجکشیده نوعی جبرانِ انداموار - در برابرِ جبرانِ افزایشی - برای رنجِ خود در این جهان و خصوصاً در جهانِ پس از مرگ دریافت میکنند. او رابطۀ صمیمیِ خداوند با انسان در حیاتِ اخروی را دگرگونکنندۀ حیاتِ فردی قلمداد میکند. او معتقد است به جای تاکیدِ صرف بر وجهِ اخلاقیِ خداوند باید خدا را «خیر» دانسته بر وجهِ زیباییشناختیِ او هم تاکید کرد. این مقاله پس از شرحِ تئودیسۀ مککرد آدامز، در آینۀ تئودیسۀ عملمحور نگاهی انتقادی به آن میکند تا به این ترتیب فهمِ بهتری از دیدگاهِ آدامز و نواقصِ آن به دست آید. نتیجۀ حاصل از این بررسی آن است که تئودیسۀ آدامز نهایتاً متوجهِ توجیهِ شر است تا رویارویی با رنجهای قربانیان. او صلیبِ عیسی و رنجهای او را محملی برای نشان دادنِ همدلیِ خداوند با رنجهای بشر میداند، در حالی که فاصلۀ بسیاری بین ماهیتِ این دو رنج هست. از سوی دیگر توجیهِ رنجهای بشر و تاکیدِ صِرف بر رابطهای صمیمی بینِ خدا و انسان در حیاتِ اخروی به نوعی تسلیبخشی و توجه به فراجهان منجر میشود که این میتواند دو ایراد را در پی داشته باشد؛ یکی این که موجب بیاعتناییِ فرد به شرایطِ انضمامیِ خود شود و دیگری این که فاقدِ همدلی و همبستگی با رنجدیدگان و اعتراض به ستم است.