سیدعلی اصغری
چکیده
در چند دههی اخیر، نظریههای اصلمند اخلاقْ مورد انتقاد بنیادی جزئیگرایان اخلاقی قرار گرفتهاند. انتقادها و اشکالها و مخالفتهای جزئیگرایان با نظریههای اصلمند اخلاق، مختلف بوده است. یک اشکال ...
بیشتر
در چند دههی اخیر، نظریههای اصلمند اخلاقْ مورد انتقاد بنیادی جزئیگرایان اخلاقی قرار گرفتهاند. انتقادها و اشکالها و مخالفتهای جزئیگرایان با نظریههای اصلمند اخلاق، مختلف بوده است. یک اشکال یا چالشی که بسیاری جزئیگرایان آن را بهنحوی مطرح کردهاند این است که تأکید مدافعان نظریههای اصلمند اخلاق بر اصلهای اخلاقی، به بهای بیتوجهی به اهمیت تشخیص اخلاقی است. مقالهی حاضر به این اشکال میپردازد. هدف مقالهی حاضر این است که نشان دهد عامگرا، نهتنها میتواند اهمیت تشخیص اخلاقی را بپذیرد، بلکه امکاناتی در اختیار دارد که میتواند با آنها نظریهای قابل قبول دربارهی تشخیص اخلاقی بپردازد. پاسخ مقالهی حاضر به این اشکال، مطرح کردن نگاه ویژهای به تشخیص اخلاقی و به اصلهای اخلاقی است که بر اساس آن، تشخیص اخلاقیْ خودْ متکی به اصلهای اخلاقی است. در این نگاه، هم چیستی اصلهای اخلاقی تعیینکننده است و هم چیستی تشخیص اخلاقی. اصلهای اخلاقی، نه سازوکارهای مکانیکی تصمیمگیری هستند، و نه صرفاً اصلهای نظری، بلکه اصلهای عملی و نوعی از عزمهای مدید فاعلان هستند. توانایی تشخیص اخلاقی، نیازمند برخی حساسیتها است، و حساسیتها وابسته هستند به منش و شخصیت ما، یعنی با این که ما چه نوع فردی هستیم. و سرانجام مقالهی حاضر تحلیل میکند که عزمهای نهادینهی مدید و بهویژه اصلهای اخلاقی، چه نقشهایی در شخصیت فاعل ــکه تشخیص اخلاقی متکی به آن استــ دارند.