ORIGINAL_ARTICLE
بررسی و نقد دیدگاه اصالت زمان شخصگرای برایتمن
موضوع این مقاله بررسی و نقد دیدگاه اصالت زمان شخصگرای برایتمن است. در این تحقیق با روش توصیفی- انتقادی، نخست فلسفۀ شخصگرایی معرفی گردیده، سپس دیدگاه اصالت زمان شخصگرای برایتمن و چیستی شخص بررسی و در نهایت به نقد این دیدگاه پرداخته شده است. یافتهها نشان میدهند که برایتمن، مفهومپردازی نوینی از «خود» ارائه میدهد. «خود» از دید او تجربی است؛ امّا نه تنها با «خود» تجربی هیوم و طرفداران وی متفاوت است؛ بلکه این دیدگاه را دارای اشکالات اساسی هم میداند. برایتمن «خود» تجربی را «شخص» میخواند. از دید وی «شخص»، «خود» اخلاقی است و دلالت اخلاقی دارد. البته دیدگاه برایتمن هم معایبی دارد که ناشی از تصوّر او از تجربه است؛ عدم پایبندی برایتمن به استلزامات منطقی تصوّر خود از تجربه، ناسازگاری آن با اصول پدیدارشناسی مورد قبول خود، نقض خصلت ارتباط به عنوان یکی از ویژگیهای مهمّ تجربه و شخص، فراهم آوردن زمینه برای خطای تجربه، شکگرایی، انتزاعگرایی و محدود کردن اخلاق به اخلاق ذهنی، از کاستیهای عمدۀ تصوّر او هستند.
https://phm.znu.ac.ir/article_19561_ebba4a551984552636b84e69392add86.pdf
2014-05-22
7
33
فلسفۀ شخصگرایی
برایتمن
اصالت زمان شخصگرا
«خود» تجربی
شخص
ORIGINAL_ARTICLE
گونههای گوناگون فایدهگرایی
در چند دهۀ اخیر فیلسوفان فایدهگرای بیشماری در زمینۀ اخلاق هنجاری فعالیت گستردهای داشته، کوشیدهاند با ارائۀ تفسیر جدیدی از «بیشینهسازی» ویا «خیر»، فایدهگرایی را از گزند انتقادهای مطرحشده علیه آن برهانند. همین امر موجب پیدایش گستره گستردهای از رویکردهای گوناگون و آشتیناپذیر فایدهگرایانه شده است که از آن میان میتوان به دوگانههای «واقعیتگرا»/ «اگرگرا»، «عینیتگرا»/ «ذهنیتگرا»، «کنشگرا»/ «منشگرا»، «بیشینهسازی مطلق»/ «بیشینهسازی کافی» و «لذتگرا»/ «ترجیحگرا» اشاره کرد. این دوگانهها به ترتیب در پاسخ به پرسشهای بنیادین زیر دربارۀ دو مفهوم «بیشینهسازی» و «خیر» مطرح شدهاند: فاعل برای تشخیص بهترین گزینه، باید عملی را در نظر بگیرد که فکر میکند در موقعیت مورد نظر «بهاحتمال زیاد انجام خواهد داد» یا باید عملی را در نظر بگیرد که «در شرایط آرمانی میتواند انجامش دهد»؟ عمل درست عملی است که «در عالم واقع» و«در عمل»، «بیشترین خیر» را ایجاد کند یا عملی است که فاعل «انتظار دارد»یا «فکر میکند» که «بیشترین خیر» را به وجود میآورد؟ ملاک «بیشینهسازی خیر» فقط برای داوری دربارۀ «کنش» فاعل است یا هم «کنش» و هم «منش» او؟ برای «بیشینهسازی خیر» باید سراغ «بیشینهسازی مطلق» آن برویم یا «بیشینهسازی کافی»؟ آیا «خیر» چیزی است که فاعل از آن بیشترین «لذت» را میبرد یا چیزی است که فاعل آن را بر چیزهای دیگر «ترجیح» میدهد؟ این مقاله بر آن است با «تبیین» و «تحلیل» این پرسشها و یافتن پاسخهای آنها، مهمترین و ناآشناترین دوگانههای جدیدی را که در چند قرن اخیر در فایدهگرایی مطرح شدهاند واکاوی کند.
https://phm.znu.ac.ir/article_19562_9d49ab191f14c51c7e4542abfa3104cb.pdf
2014-05-22
35
69
واقعیتگرا/اگرگرا
عینیتگرا/ذهنیتگرا
کنشگرا/منشگرا
بیشینهسازی مطلق/کافی
لذتگرا/ترجیحگرا
ORIGINAL_ARTICLE
توجیه معرفتی باورهای دینی از نگاه ویلیام آلستون
یکی از موضوعات مهم در فلسفهی دین بحث تجربهی دینی و توجیه مفاهیم و باورهای دینی حاصل از آن است. در نیمهی دوم قرن بیستم، برهان تجربه دینی بیشتر با تقریرهای معرفت شناسانه همراه شده است و برخی از فلاسفهی دین کوشیدهاند از معقولیت باورهای دینی مبتنی بر تجربهی دینی دفاع کنند. یکی از این فلاسفه ویلیام آلستون است. او با ارائهی نظریهای در باب تجربهی دینی کوشیده است از طریق اعتباربخشی به معرفت تجربی خداوند، که وی آن را تجربهی عرفانی مینامد، مبنایی معرفتی برای توجیه و عقلانیت ایمان و باور به خدا فراهم آورد. آلستون در تبیین نظریهی خود، ابتدا با طرح نظریهی نمود و از طریق ادراکی دانستن تجربهی دینی و احالهی توجیه باورهای دینی به ادراکات عرفانی و سپس با توسل به رویکرد «رویهی باورساز» و مبتنی کردن توجیه معرفتی باورهای دینی بر رویهی باورساز عرفانی میکوشد که نشان دهد تجربهی دینی منبعی برای توجیه اعتقادات دینی است.
https://phm.znu.ac.ir/article_19563_a82c637bb0c202b8411afb5b3d21bd12.pdf
2014-05-22
71
92
تجربهی دینی
ویلیام آلستون
تجربهی عرفانی
نظریهی نمود
رویهی باورساز
ORIGINAL_ARTICLE
موضوعِ محاورۀ سوفسطائی: سوفسطائی یا فیلسوف؟ بررسی دیدگاه هایدگر در درسگفتار سوفسطائیِ افلاطون
مشهور است که افلاطون در آغاز محاورۀ سوفسطایی و محاورۀ سیاستمدار وعده میدهد که میخواهد سه محاوره به نامهای سوفسطایی، سیاستمدار و فیلسوف بنویسد. دو محاورۀ اول نوشته میشود و اکنون در دسترس است؛ اما در خصوص محاورۀ سوم همانند دو محاورۀ دیگر چیزی در اختیار نداریم؛ یعنی افلاطون محاورۀ فیلسوف را نمینویسد، یا همچنانکه دو محاورۀ قبلی را نوشته بود نمینویسد. دربارۀ این محاورۀ سوم نظرهای مختلف وجود دارد. در مقالۀ حاضر به بیان و ارزیابی نظر هایدگر در این خصوص خواهیم پرداخت.هایدگر این عقیدۀ رایج را در میان مفسران نمیپذیرد که افلاطون طرح نوشتن محاورات سهگانه را داشته است و بر این اساس سعی میکند توصیف فیلسوف را در میان آثار افلاطون بازنماید. او معتقد است افلاطون محاورۀ فیلسوف را نوشته است؛ اما نه همانند محاورات دیگر؛ بلکه بنحو سقراطی. مقالۀ حاضر در صدد است نشان دهد که اولاً، افلاطون به وعدۀ صریح خویش در خصوص تألیف فیلسوف عمل نمیکند؛ دوم اینکه دلیل این خُلف وعده وی این است که افلاطون معتقد است مطالب اصلی فلسفه قابل نوشتن نیستند و نوشتن آنها هیچ نفعی برای آدمیان ندارد. سوم اینکه توصیف او از فیلسوف را به خوبی میتوان در آثارش یافت.
https://phm.znu.ac.ir/article_19564_2379673dca7b25b2e4eed5ae2362fe5a.pdf
2014-05-22
93
119
افلاطون
هایدگر
سوفسطاییِ افلاطون
فیلسوف (محاوره؟)
سوفسطایی افلاطون هایدگر
ORIGINAL_ARTICLE
انسانشناسی فرانسیس بیکن و بحرانهای زیستمحیطی
بحرانهای زیستمحیطی عصر حاضر محصول عوامل متعدد فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. نقش عوامل فکری- فلسفی در زایش این بحرانها نه تنها نقشی اثرگذار و غیرقابل انکار است؛ بلکه اصولاً نظریات فلسفی از بنیادیترین علل این بحرانها محسوب میگردند. بدون تردید یکی از تأثیرگذارترین اندیشهها و مبانی فلسفی در زایش بحرانهای زیست محیطی مربوط به فرانسیس بیکن است. وی به گونهای نسبت به پردازش جهان اقدام نموده که تقریبا همۀ اجزای تشکیل دهندۀ فلسفه وی اعمّ از انسانشناسی، طبیعتشناسی و حتی منطق در خدمت آسایش انسان و تخریب طبیعت و محیط زیست عمل نموده است. هدف این پژوهش این است که حوزههای مورد اشارۀ فلسفه بیکن بهگونهای تبیین شود که تأثیرات آراء و اندیشههای وی در زایش بحرانهای زیست محیطی بهخوبی نشان داده شود. مدعای ما این است که فرانسیس بیکن در جرگه اخلاق زیست محیطی انسانمحور قرار میگیرد.
https://phm.znu.ac.ir/article_19565_15157534b9469ca094e613cf32fc04a3.pdf
2014-05-22
121
142
فرانسیس بیکن
بحران زیستمحیطی
انسان
طبیعت
ORIGINAL_ARTICLE
سرشت وحی: مقایسۀ آراء مرتضی مطهری و نصرحامد ابوزید
تبیین سرشت وحی یکی از مسئلههای پر مناقشه در الهیات ادیان ابراهیمی است. در الهیات اسلامی دربارۀ این موضوع دیدگاههای مختلفی ارائه شده است؛ براساس دیدگاه مشهور، وحی مجموعهای از حقایق الهی است که توسط پیامبر و در قالب عبارتهای زبانی برای انسانها بیان شده است. در سالهای اخیر دیدگاه دیگری نیز دربارهی وحی مورد توجه قرار گرفته که براساس آن وحی فاقد سرشت زبانی است. در این مقاله به مقایسۀ آراء مرتضی مطهری و نصرحامد ابوزید که هر کدام یکی از این دو دیدگاه را نمایندگی میکنند پرداخته شده است. به باور مطهری نزول وحی به این معناست که پیامبر در صعودی روحانی، حقایق الهی را دریافت کرده است، پس از آن این حقایق در مراتب وجود پیامبر تنزّل یافته و در نهایت به صورت امری محسوس که همان زبان عربی است ظاهر شده است. مطهری الفاظ قرآن را دارای منشاء الهی میداند و معتقد است وحی الهی امری فرا زمانی و فرا تاریخی است. در مقابل ابوزید وحی را فاقد سرشت زبانی میداند و معتقد است پیامبر صرفاً معانی را از فرشتۀ وحی دریافت میکرده، خود به آن صورت زبانی میبخشیده است. به باور او اگر چه کلام خداوند به پیامبر وحی شده است؛ اما آنکه کلام خدا را تعبیر میکند و به آن ساخت عربی میدهد پیامبر است. علاوه بر این ابوزید وحی الهی را امری زمانی و تاریخمند میداند. در این نوشتار شباهتها و تفاوتهای دیدگاههای مطهری و ابوزید در مسائلی مانند ماهیت وحی، نقش پیامبر در فرایند دریافت و انتقال وحی و رابطۀ وحی با واقعیت و فرهنگ زمانه، مورد بررسی قرار گرفته و به ریشههای تفاوت تحلیل این دو متفکر از سرشت وحی اشاره شده است.
https://phm.znu.ac.ir/article_19566_ae09c7e4989cd9a2414cc68c65862ce7.pdf
2014-05-22
143
163
قرآن
وحی
پیامبر
تجربۀ دینی
ابوزید
مطهری