ORIGINAL_ARTICLE
تأملی در تبیین فیلسوفان اسلامی از تلازم بین ماده و صورت
از دیدگاه بیشتر فیلسوفان اسلامی جسم مرکب از صورت جسمیه و ماده اولی است که هر یک در وجود خود به دیگری نیازمند بوده و متلازم با یکدیگرند. اگر ماده موجود نباشد، صورت نمیتواند موجود شود؛ زیرا صورت حال در ماده بوده و در قوام و تشخص خود نیازمند به موضوع است. از طرفی اگر صورت موجود نباشد ماده موجود نخواهد شد؛ چون ماده بدون صورت دارای هیچگونه فعلیت یا تحصلی نیست. بر این اساس فیلسوفان اسلامی به تبع ابن سینا صورت را نسبت به ماده شریک العله دانسته و در تبیین کیفیت تلازم آن دو و توضیح وجه نیاز هر یک به دیگری تلاش زیادی انجام دادهاند. به اعتقاد ما علیرغم تلاش فراوانی که ابن سینا و دیگران فیلسوفان مشائی انجام دادهاند، در نهایت توفیق مطلوبی حاصل نشده و سخن آنها در این زمینه مواجه با اشکالات بسیاری است. در این مقاله پس از تقریر تبیین آنها از تلازم ماده و صورت و مخدوش دانستن آن، نشان داده ایم که تنها بر اساس مبانی حکمت متعالیه است که تلازم و ارتباط بین ماده و صورت تفسیری معقول خواهد یافت.
https://phm.znu.ac.ir/article_32205_961f8180933f72480555ea12ea92d163.pdf
2018-08-23
11
40
10.30470/phm.2018.32205
ماده اولی
صورت
شریک العله
تلازم
تشخص
محمد مهدی
کمالی
m.mkamali@yahoo.com
1
مدرس دانشگاه و حوزه
LEAD_AUTHOR
حسین
غفاری
hghafari@ut.ac.ir
2
دانشیار دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نسبت میان باور دینی و «ارزشمندی» زندگی با نظر به دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان
این مقاله به مسأله ارزشمندی زندگی، که یکی از بحرانهای معنوی انسان مدرن است، میپردازد. در این راستا ، ضمن طرح نظریات طبیعتباوران در این خصوص، از خلال بیانات علامه در سراسر المیزان دیدگاهی فراطبیعتباور و خدامحور را استخراج کرده است. بنا بر این دیدگاه، زندگی در این دنیا بدون باور به خدا و حیات پس از مرگ پوچ و لهو و لعب است، اما انسان میتواند با ایمان و عمل صالح به مقام خلافت الاهی، و به این ترتیب به زندگیای بغایت معنادار، دست یابد. دعوی این مقاله این است که با توجه به ذومراتب بودن مفهوم ارزش و تفاوت سطح ارزشمندی زندگی، میتوان گفت که در عینحال که ارزش حیات بدون باور به خدا و زندگی پس از مرگ در مقایسه با ارزش حیات موردنظر علامه مایل به هیچ است، از منظر ذهنیِ شخص صاحب زندگی چنین نیست. در عین حال، حتی از منظر عینی میتوان میان دیدگاه فراطبیعتباور علامه و نظریههای طبیعتباور جمع کرد و نتیجه گرفت که هر یک از این دو درصددند تا شرایط دستیابی به مرحله خاصی از ارزشمندی زندگی را بیان کنند.
https://phm.znu.ac.ir/article_32202_ced2b4f2967aeb29cc6cd8276b6b2e22.pdf
2018-08-23
41
67
10.30470/phm.2018.32202
ارزش زندگی
خداباوری
علامه طباطبایی
طبیعتباوران
ذومراتب بودن
فراطبیعتباوری
مسعود
میرزایی فیروزی
mirzaei.f@ut.ac.ir
1
گروه مدرسی معارف اسلامی، دانشگاه تهران
AUTHOR
مینو
حجت
m-hojjat@sbu.ac.ir
2
دانشکده الاهیات و ادیان، دانشگاه شهید بهشتی
AUTHOR
میترا (زهرا)
پورسینا
m-poursina@sbu.ac.ir
3
استاد
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نظریه معرفت گزاره ای صدرالمتالهین
چیستی معرفت گزارهای در معرفتشناسی معاصر ازمسائل مهم است. نظریه رایج در میان معرفت شناسان، معرفت گزارهای را «باور صادق موجه» میشمرد، اما این نظریه با معضلی به نام «مشکل گتیه» مواجه شد. نقد گتیه بر تحلیل سهجزئی معرفت، باعث بازاندیشی بنیادین در مفهوم معرفت و پیدایش رویکردهای گوناگون از سوی معرفت شناسان معاصر گردید. این مقاله می کوشد با بازخوانی مساله «معرفت» در حکمت متعالیه، نظریه معرفت گزارهای صدرالمتالهین را، متناظر با رویکردهای معرفتشناسی معاصر استخراج نماید. نظریه معرفت گزارهای صدرا نظریهای چند وجهی است؛ هم بعد معرفتی دارد و هم بعد عملشناختی. وی معرفت را تنها به معرفت گزارهای تحویل نمیکند، بلکه آن را دارای وجه عمل شناختی هم دانسته است. معرفت بهاعتبار اخیردرفاعل اثرگذار است. ملاصدرا راه کسب معرفت گزارهای را نیز به یک راه محدود نمیکند، بلکه در نگرش او قوای متعدد، فضایل معرفتی و اخلاقی، قوه قدسی، و حتی خداوند متعال، در دستیابی به معرفت مؤثر هستند.
https://phm.znu.ac.ir/article_32199_6ce51139dba76c83426a131ba8c510d3.pdf
2018-08-23
41
67
10.30470/phm.2018.32199
نظریه معرفت
باور
صدق
توجیه
صدرالمتالهین
عملشناسی
سیدمجید
حسینی
mhoseini1342@yahoo.com
1
مربی-دانشگاه امام حسین علیه السلام
LEAD_AUTHOR
محمدعلی
عباسیان
abbasian@pnu.ac.ir
2
دانشیار-دانشگاه پیام نور
AUTHOR
سیدعلی
علم الهدی
alamolhoda53@gmail.com
3
دانشیار-دانشگاه پیام نور
AUTHOR
ناصر
محمدی
naser_mohamadi@pnu.ac.ir
4
دانشیار-دانشگاه پیام نور
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی مفهوم و مدلول شرم: مقایسهی برخی از مهمترین دیدگاههای روانشناختی با یک دیدگاه الهیاتی-اخلاقی
مفهوم سازی شرم یکی از مباحث چالشبرانگیز در تحقیقات روانشناختی است. چالش مفهومپردازی شرم در فرهنگهای شرقی و به طور خاص در فرهنگ ایرانی-اسلامی موجبات ابهام قابل توجهی را هم برای اندیشمندان حوزهی دین و هم برای روانشناسان به وجود آورده است. پژوهش حاضراز طریق بررسی مفهومسازی و شواهد پژوهشی مربوطه در رویکرد شناختی و روانتحلیلی از میان رویکردهای روانشناختی در زمینهی شرم و مقایسهی آن با دیدگاه "فضیلت شرم" عبدالکریم سروش به عنوان یک دیدگاه وجودی-الهیاتی-اخلاقی به فهم این تفاوت و روشن ساختن آن برای محققان دین پژوهی و روانشناسانکمک میکند. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و منابع مورد بررسی مقالات و کتاب های روانشناسی و مجموعه سخنرانی های عبدالکریم سروش در حوزه شرم بود. همچنین برای صورتبندی دیدگاه سروش در موردمعرفت شناسی اخلاق، کتاب اخلاق خدایان ایشان مدّ نظر قرار گرفت. نتایج بیانگر آن است که در این زمینه ما تنها با یک اختلاف اصطلاح شناختی روبهرو نیستیم، بلکه با دو پارادایم متفاوت که ملزومات فلسفی-روانشناختی خاص خود را دارند مواجه هستیم. مفروضات مورد اختلاف در مواردی همچون سنخ طرح مسئله، فطرینگری هیجان شرم، توجه به سویههای وجودشناختی شرم، واقعنمون بودن شرم، توجه به اخلاق فضیلتگرایانه در شرم و روششناسی بررسی مفهوم و کارکرد شرم نشان داده شد. همچنین ملزومات فلسفی و روانشناختی گفته شده هر یک به طور جداگانه مورد بحث قرار گرفت. کلمات کلیدی: مفهوم سازی شرم،رویکردهای روانشناختی، روان شناسی اخلاق، تفاوتهای پارادایمی
https://phm.znu.ac.ir/article_32207_a704cf5d388996cc1f352aaa133149fb.pdf
2018-08-23
109
143
10.30470/phm.2018.32207
مفهوم سازی شرم"
"رویکردهای روانشناختی"
"عبدالکریم سروش"
"تفاوتهای پارادایمی"
"روان شناسی اخلاق"
جلیل
اعتماد
jetemaad@gmail.com
1
دانشگاه شیراز
LEAD_AUTHOR
حسین
د باغ
hosein.dabbagh@gmail.com
2
پژوهشکده علوم شناختی تهران
AUTHOR
بهرام
جوکار
b_jowkar@yahoo.com
3
دانشگاه شیراز
AUTHOR
مسعود
حسینچاری
charyhos@yahoo.com
4
دانشگاه شیراز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی جایگاه انرگیا و انتلخیا در اندیشه ارسطو
مفهوم کمال در اندیشه ارسطو در مابعدالطبیعه با کلماتی مانند انرگیا و انتلخیا بیان میشود هر دو در انگلیسی بهactuality ترجمه شده است. ارسطو در مباحث مختلف از «انرگیا» و «انتلخیا» سخن گفته است: در مابعدالطبیعه در بحث صورت، قوه و فعل و علل چهارگانه، در علم النفس در تعریف نفس، و در طبیعیات در بحث حرکت و در اخلاق بحث سعادت بهنوعی از «کمال» و «فعلیت» استفاده کرده است. پرسش این است معنای دو واژه انرگیا و انتلخیا چیست و چه نسبتی میان معانی آنها در این مباحث مختلف وجود دارد؟ چرا ارسطو از دو واژه برای بیان مقصود خود استفاده کرده است؟ آیا ایندو واژه به هم قابل تحویل هستند؟ ارسطو برای انرگیا و انتلخیا تعریف واضح و صریحی ارائه نکرده است و در قالب مثالها در مواضع مختلف تمایز آنها را بیان کرده است. تفاوت میان انرگیا و انتلخیا بسیار ظریف است؛ انرگیا به معنای «کار معین» و انتلخیا به معنای «کمال و تمامیت» است. در این نوشتار در پی آن هستیم ضمن تبیین معنای انرگیا و انتلخیا در اندیشه ارسطو در مباحث مختلفی که ارسطو از آنها سخن گفته است به تحلیل جایگاه و تفاوت آنها دست یابیم. بدین منظور انرگیا را در چهار معنا که به همدیگر قابل تحویل هستند و انتلخیا را در دو معنا که به هم قابل تحویل نیستند دستهبندی نمودیم و به این نتیجه دست یافتیم که «انرگیا» بهعنوان معنای مقدماتی برای معنای «انتلخیا» است.
https://phm.znu.ac.ir/article_32198_dc9d58a43800e7fd5d82d5714ebb5735.pdf
2018-08-23
145
170
10.30470/phm.2018.32198
انرگیا
انتلخیا
فعلیت
کمال
صورت
حرکت
حسن
عباسی حسین ابادی
abasi.1374@yahoo.com
1
دانشگاه پیام نور
LEAD_AUTHOR
مستانه
کاکایی
mastaneh.kakaiy@gmail.com
2
دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
دیالکتیک تثلیث در رابطه سکولار خدا و جهان
پرسش از رابطه خداوند و جهان، در طول تاریخ فلسفه، پرسشی همواره مهم و حیاتی بوده است. این رابطه گاه رابطهای جدی و آن به آن و متصل و گاه منفصل و اصطلاحا سکولار است. در این نوشتار تلاش شده که بر مبنای فلسفه دین هگل، فیلسوف مهمی که به بازتفسیر مسیحیت میپردازد، به ایضاح رابطه خدا و جهان در نظرگاه وی پرداخته شود. جایگاه خداوند در جهان چیست؟ برای این کار، پس از طرح دوگانه تعالی و حلول در تفسیر پروتستانتیزم به تعریف سکولاریسم جهت تبیین این مفهوم و سپس به توضیح تثلیث، آموزه مهم مسیحیت که در فلسفه دین هگل جایگاه مهمی دارد پرداخته میشود. این آموزه بنا به تفاسیری از خود هگل، زیربنای دیالکتیک سوژه-ابژه را در هگل تشکیل می دهد و او مواقف دیالکتیک را با اقانیم تثلیث توضیح میدهد. در انتها رابطه خدا و جهان از منظر دوگانه حلول و تعالی در نظرگاه هگل شرح و توضیح داده میشود.
https://phm.znu.ac.ir/article_32201_ae87ec35a55127bcbf72f24bca33e870.pdf
2018-08-23
171
192
10.30470/phm.2018.32201
رابطه خدا و جهان
فلسفه دین هگل
تعالی و حلول
تثلیث
دیالکتیک
سیدحمید
طالب زاده
talebzade@ut.ac.ir
1
دانشگاه
AUTHOR
فاطمه
دلاوری پاریزی
fdparizi@gmail.com
2
دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مساله چارچوب و بازتقریر آن برای فهم زبانی هوش مصنوعی
یکی از اهداف محققان هوش مصنوعی، ساخت ماشینهایی است که توانایی فهم زبان انسان را داشته باشند. ولی این هدف با چالشهایی روبرو است. در این مقاله، نشان خواهیم داد یک چالش ممکن برای ساخت ماشینی که فهم زبانی داشته باشد، چالشی است که از مساله چارچوب در شکل معرفتشناسانه آن نشات گرفته است. مساله چارچوب به لحاظ فهم زبانی حداقل سه چالش عمده برای یک محقق هوش مصنوعی که قصد مدلسازی فهم زبانی برای ماشین دارد، ایجاد میکند. یک، مشخص کردن این نکته که در یک موقعیت خاص چه چیزهایی از آن موقعیت، در فهم یک عبارت زبانی موثر است و چه چیزهایی ناموثر و یا نامربوط است. این نکته مبحث مرکزی مساله چارچوب در مسائل معرفتشناسانه است. دوم مساله سرعت فهمیدن است. چگونه میتوان تقریبا به محض مواجه با یک عبارت زبانی معنای آن عبارت را فهمید، به عبارت دیگر چگونه میتوان فهمی از یک عبارت را از دانش زبانی و دانشعمومی مان از جهان بدون هیچ تاخیر زمانی استنتاج کرد. و در نهایت چگونگی توانایی فهم لغات چند معنایی و مبهم در جملات است.
https://phm.znu.ac.ir/article_32204_8ee49268a40a94d9416edc29df3ed644.pdf
2018-08-23
193
223
10.30470/phm.2018.32204
هوش مصنوعی قوی
مساله چارچوب
فهم زبانی
استنتاج
ابوالفضل
صبرآمیز
sabramiz@gmail.com
1
پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی.
دانشجوی دکتری دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
مهدی
ذاکری
2
دانشیار گروه فلسفه پردیس فارابی دانشگاه تهران
AUTHOR
روح اله
حق شناس
r.haghshenas@ut.ac.ir
3
پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی و دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
کارکردهای هستیشناختیِ علّیّت تحلیلی در فلسفهی اسلامی
فیلسوفان مسلمان در برخی از مواضع که کثرت وجودی (خارجی) برقرار نیست، علّیت را متحقّق دانستهاند، که ملاصدرا این قسم علّیت را به تحلیل عقلانی میداند. علّیت جوهر برای عرض، ماده برای صورت، ماهیت برای لوازم خود و... را میتوان از مصادیق علّیت تحلیلی دانست. علّیت تحلیلی کارکردهای متعدّدی در فلسفهی اسلامی به دنبال دارد. این کارکردها به دو دسته طبقهبندی میشوند: کارکردهای معرفتشناختی و کارکردهای هستیشناختی. در این مقاله به کارکردهای هستی شناختی علیت تحلیلی پرداخته می شود. کارکردهای هستی-شناختی علّیت تحلیلی عبارتند از: 1. علیت وجود برای ماهیات، حیثیات اندماجی و شأنی، و تحقّق ثبوتی آنها. 2. رفع تناقضات درونمتنی در مسائلی مانند رابطهی «علّیت و کثرت»، «ادلّهی حرکت جوهری» و «توقّف ممتنعَین یا واجبَینِ بالذّات بر یکدیگر». 3. اثبات وحدت شخصیهی وجود. 4. نزاع معنویِ فیلسوف و متکلّم در باب ملاک احتیاج معلول به علّت. : 1. علیت وجود برای ماهیات، حیثیات اندماجی و شأنی، و تحقّق ثبوتی آنها. 2. رفع تناقضات درونمتنی در مسائلی مانند رابطهی «علّیت و کثرت»، «ادلّهی حرکت جوهری» و «توقّف ممتنعَین یا واجبَینِ بالذّات بر یکدیگر». 3. اثبات وحدت شخصیهی وجود. 4. نزاع معنویِ فیلسوف و متکلّم در باب ملاک احتیاج معلول به علّت.
https://phm.znu.ac.ir/article_32206_ea074093885219ee891e562a0aac30bb.pdf
2018-08-23
225
248
10.30470/phm.2018.32206
علّیت تحلیلی
کثرت تحلیلی
کثرت خارجی
برهان
ملاصدرا
سید مصطفی
موسوی اعظم
mostafa.mousavi64@gmail.com
1
استادیار گروه الهیات، دانشگاه یاسوج.
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تسلسل در علل مادی و مسئله عدم تناهی زمان در فلسفه ملاصدرا
ملاصدرا معتقد است که تسلسل در همه ی علت ها محال است و از جمله ی این علت ها علت مادی است. البته وی برخی ترتب های مادی را از این تسلسل محال استثنا می کند. بررسی ویژگی های اجزای زمان نشان می دهد که اجزای زمان به هم وابسته هستند. با تحلیل دقیق تر ارتباط اجزای زمان متوجه می شویم که این وابستگی در ضمن نوعی علیت مادی بوده به نحوی که مشمول قواعد حاکم بر علل مادی می شوند. در نتیجه ادله ابطال تسلسل در علل، عدم تناهی زمان را نیز در بر خواهد گرفت. برای حل این تناقض، نشان می دهیم که ترتب و تقسیم پذیری زمان وابسته به اجزای مسافت حرکت مصحح زمان است و تناقض مذکور در صورتی پیش می آید که حرکت مصحح زمان را مقدار حرکت در مسافت مستقیم بی نهایت بدانیم اما با دوار دانستن مسافت حرکت مصحح زمان، این تناقض برطرف می شود.
https://phm.znu.ac.ir/article_32203_942e059ac1fa91c13da85404a484cd18.pdf
2018-08-23
249
268
10.30470/phm.2018.32203
زمان
تسلسل
عدم تناهی
حرکت
ملاصدرا
مجید
ضیایی قهنویه
m.ziaei@ilam.ac.ir
1
گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
«کثرتگراییِ ارزشی» در نقدِ اخلاقیِ هنر: جستاری نقّادانه
مسألهیِ معیارِ داوری در نقدِ اخلاقیِ هنر از سرنوشتسازترین مسائل در این وادی است، یعنی این مسأله که کدام دسته از ارزشها معیارِ داوری در بابِ آثارِ هنری اند و ارزشِ نهاییِ آنها را تعیین میکنند. در این میان، یکی از متأخّرترین رویکردها «کثرتگراییِ ارزشی» است، که در عرضِ سه رویکردِ عمدهیِ دیگر، یعنی «اصالتِ اخلاق»، «اصالتِ زیباییشناسی»، و «خودآیینیگرایی»، پیشنهادی متفاوت عرضه میدارد، و آن این که ترکیبی از ارزشها (از جمله ارزشهایِ اخلاقی و زیباییشناختی) معیارِ داوریِ نهایی در بابِ هنر اند. یکی از شاخصترین نمایندگانِ «کثرتگراییِ ارزشی» در نقدِ اخلاقیِ هنر بریس گات است. او، در دفاع از رهیافتِ خاصِّ خود نسبت به نقدِ اخلاقیِ هنر، «کثرتگراییِ ارزشی» پیشه میکند. امّا به نظر میرسد که «کثرتگراییِ ارزشی»، دستکم بر طبقِ روایتِ او، با مسائلی مواجه است که پذیرشِ آن را ناموجّه میسازند. «کثرتگرا» یا باید بپذیرد که تصمیمگیریِ نهایی در بابِ ارزشِ هنر به شمّ و ذوقِ داور احاله میشود، یا باید تصدیق کند که رویکردش بالمآل به یکی از سه رویکردِ عمدهیِ دیگر فروکاسته میشود، و یا این که معیارِ تازهای در کار بیاورد که هر دو دسته ارزشِ زیباییشناختی و اخلاقی بالمآل قابلِتبدیل به آن باشند. روشن است که، در حالتِ اوّل، نقد به معنایِ عملی نظاممند منتفی خواهد بود و، در حالتِ دوم و سوم، «کثرتگراییِ ارزشی» معنایِ محصّلی نخواهد داشت.
https://phm.znu.ac.ir/article_32200_87ef08e4e68fc6aa215bc5704660764f.pdf
2018-08-23
269
291
10.30470/phm.2018.32200
نقدِ اخلاقیِ هنر
ارزشهایِ اخلاقی
ارزشهایِ زیباییشناختی
«کثرتگراییِ ارزشی»
محسن
کرمی
mohsenekarami@gmail.com
1
دانشگاه هنر، گروه فلسفهی هنر
LEAD_AUTHOR