نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
ضعف اراده ترجمۀ واژۀ یونانی آکراسیا و به معنای عمل تعمدی فاعل، برخلاف حکم خویش به بهترین عمل است. برخی فلاسفه چنین پدیدهای را غیرممکن میدانند. دیویدسن از زمرۀ کسانی است که وقوع ضعف اراده را باور دارد. او در مقالۀ تاثیرگذار خود در سال 1970 تلاش کرد تا تناقض حاصل از پذیرشِ امکان این رخداد را مرتفع سازد. با این حال او این پدیده را نمونۀ بارز خردگریزی دانست و ادعا کرد که فاعل در ضعف اراده برای رفتار خود هیچ دلیلی ندارد. موضع دیویدسن در قبال مسألۀ خردگریزی در ضعف اراده، در سال 1982 تعدیل یافت. او رفتار آکراتیک را بهطور کامل خردگریز ندانست؛ چراکه به خردگریزی، همانند نقصی درون محدودۀ خرد نگریست. از نظر او چون فاعل سست اراده برای عمل خویش دلیلی دارد، دستکم برای توضیح رفتارش درنمیماند. در راستای توضیح چگونگی رخداد ضعف اراده، دیویدسن بر اساس ایدۀ فروید، ذهن را شامل بخشهای مجزایی حاوی عقاید، گرایشات و امیال متفاوت دانست که هر بخش میتواند به صورت خردناپذیر بر عملکرد دیگر بخشها تاثیر بگذارد. این مقاله بر آن است تا نشان دهد، دیویدسن تا چه اندازه در برطرف کردن تناقضات برخاسته از آکراسیا و همچنین در نمایش چگونگی این رخداد توفیق یافته است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
ضعف اراده از دیدگاه دیویدسن