لعیا متین پارسا؛ علی سلامی
چکیده
نظریۀ انتقادی بومگرا، پیوندهای موجود در جهان طبیعی و فعالیتهای انسانی را بررسی میکند. با درنظرگرفتن برداشتهای گوناگون فلسفی از فلاسفۀ مختلف، وجود و بقای آگاهی انتقادی زیستمحیطی در ناخودآگاه ...
بیشتر
نظریۀ انتقادی بومگرا، پیوندهای موجود در جهان طبیعی و فعالیتهای انسانی را بررسی میکند. با درنظرگرفتن برداشتهای گوناگون فلسفی از فلاسفۀ مختلف، وجود و بقای آگاهی انتقادی زیستمحیطی در ناخودآگاه جمعی انسان آشکار میشود، هرچند ممکن است با اصطلاحات یا کلیدواژههای متفاوتی بیان شده باشد. خوانندۀ علاقهمند میتواند ردّپای همان نگرانی و دغدغه را در سوئدنبرگ فیلسوف سوئدی نیز پیدا کند. دو مفهوم فلسفی «همانندی» و «درونروانگی» بیانگر ارتباط بین روح و مادّه، ذهن و بدن، است و میتوان ادّعا کرد که همان چیزی است که زندگی جسمی انسان را با زندگی معنویِ همیشگی او ارتباط میدهد. با بررسی چنین مفاهیم فلسفی در یک قلمروی انتقادی بومگرا، این مقاله تلاش میکند که همبستگی پنهانی موجود بین انسان و طبیعت و ارتباط بین این دیدگاه انتقادی و بعضی مفاهیم خاص فلسفۀ سوئدنبرگ را نشان دهد. هدف این مقاله واکاوی مؤلفههای نقد بومگرا در آثار سوئدنبرگ با توجه به دو مفهوم فلسفی «همانندی» و «درونروانگی»است. این آگاهی معنوی آشکار میکند که انسانها تا زمانی که نتوانند زندگی خود را مطابق با الوهیت پیش ببرند، نخواهند توانست در هماهنگی با جهان طبیعت زندگی کنند چراکه چنین ایدئولوژی خدامحوری اجازۀ کاری غیر از همراهی با محیطزیست را به انسان نمیدهد؛ محیطزیست مظهر خداوند، خالق مطلق، است.