امیر عبدالهی خلج؛ مهدی منفرد
چکیده
مبانی هستیشناسی مکانیک کوانتومی دیوید بوهم در قالب مـفاهیمی مخالف با رویکرد فلسفی رایج در مکانیک کوانتومی (تعبیر کپنهاگی) مورد توجه فیلسوفان علم بوده است. این پژوهش میکوشد با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، ...
بیشتر
مبانی هستیشناسی مکانیک کوانتومی دیوید بوهم در قالب مـفاهیمی مخالف با رویکرد فلسفی رایج در مکانیک کوانتومی (تعبیر کپنهاگی) مورد توجه فیلسوفان علم بوده است. این پژوهش میکوشد با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، بـا ملاحظۀ محدودیتهای مترتب بر تبیینهای پوزیتیویستی و با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه صدرایی، چشمانداز جدیدی را برای فهم و تکمیل مبانی فلسفی علوم جدید ارائه دهـد. در واقع مسأله اصلی، این پرسش است که حکمت متعالیه چگونه و چه مقدار در تکمیل مبانی هستیشناسانه رویکرد بوهمی نقش دارد و آیا امکان دارد دریچه جدیدی برای مقارنه فلسفه اسلامی و فلسفه علم غربی گشود؟
فرضیه بنیادی این پژوهش این گزاره است که نظریه بوهم در مکانیک کوانتومی اولاً رویکرد جدیدی در نگاه به جهان را پیش روی ما قرار میدهد و ثانیاً، هرچند از حیث مواجهه با مسائل وجودی در فلسفه فیزیک نگرش متفاوتی را عرضه میکند؛ اما به دلیل تکیه بر روی ساختارهای اثباتگرایانه، دچار ضعف جدی است که باید طی یک روند تکاملی اصلاح گردد.
نتایج حاصل از این پژوهش مشخص میکند که علیرغم خاستگاه متفاوت مبانی فلسفی دیدگاههای بوهم و ملاصدرا، میتوان مفاهیم هستیشناسانهای نظیر؛ کل تجزیهناپذیر و بهمپیوسته بوهم و اصالت وجود ملاصدرا، جهان هولوگرافیک و نظم مستتر و نامستتر بوهم با مراتب تشکیکی وجود صدرا، کل تمام جنبش بوهم و حرکت جوهری ملاصدرا و عنصر اطلاعات و شعور در نظر بوهم با زنده بودن جهان هستی از دید ملاصدرا را تطبیق داده و شاخصههای قرابت و همسویی را مشخص کرد.