مریم خوشدل روحانی؛ علی مؤیدی
چکیده
در این پژوهش، به دست آمد که جهانبینی فلسفی به عنوان یکی از انواع جهانبینی با هنر که از قلمروِ ادراکات بشری بیرون نیست، ارتباط وثیقی دارد. ما با پی گرفتنِ جهانبینی فلسفی در آرای صدرا دریافتیم که جهانبینی ...
بیشتر
در این پژوهش، به دست آمد که جهانبینی فلسفی به عنوان یکی از انواع جهانبینی با هنر که از قلمروِ ادراکات بشری بیرون نیست، ارتباط وثیقی دارد. ما با پی گرفتنِ جهانبینی فلسفی در آرای صدرا دریافتیم که جهانبینی فلسفی بمثابه غایتِ فلسفه، پایة همة ادراکات بشری است. همچنین، با پژوهش دربارة چیستی هنر و تجمیع آرای فیلسوفان دربارة تعریف هنر دریافتیم که هنر پدیدهای انسانی است که از غریزه و تمایلات فطری انسان به نظمبخشی برخاسته است و قلمروی به وسعت درک انسانی دارد. انسان در این پدیده از قوّة خیال کمک میگیرد تا با قول یا فعل میان صور محسوس ترکیب و انفصال ایجاد کند و به تقلید یا محاکات صناعی دست یابد و زیبایی آفریده شود. آفرینش زیبایی به ایجاد شگفتی میانجامد و شگفتی به ایجاد لذّت منتهی میشود. این پدیدة انسانی محدودهای به وسعت قلمرو ادراک انسانی دارد؛ لذا از جهانبینیِ فلسفی که بنیادِ ادراکات انسانی است، تأثیر میپذیرد.