محمود صوفیانی؛ آری الداودی
چکیده
چکیده: سرآغاز سرنوشت ما با شر پیوند خورده به گونهایی که داستان اولین انسان، یعنی آدم و حوا فقط یک اسطوره تهی و داستان دینی نیست، بلکه روایت نبرد آزادی و خودمختاری انسان است. شر در اندیشه هگل مربوط به ...
بیشتر
چکیده: سرآغاز سرنوشت ما با شر پیوند خورده به گونهایی که داستان اولین انسان، یعنی آدم و حوا فقط یک اسطوره تهی و داستان دینی نیست، بلکه روایت نبرد آزادی و خودمختاری انسان است. شر در اندیشه هگل مربوط به خود اندیشه است. هگل در تبیین مسئله شر، اول سراغ ریشه شر میرود و در این راستا به کوچه اندیشه برمیخورد. اندیشهای که در دل روح بعد از تجسم یافتن و ناپدیدشدن و ورای جسمانیت باری دیگر در سخن و عقل بیان میشود. این اندیشیدن معیارهای خود را دارد و ملاک آن آزادی است، آزادی ذات و جوهر آگاهی است؛ اما خود این آزادی از نظر هگل نمیتواند بدون هیچ شور و شری بوجود بیاد. هدف این مقاله این است که در پرتو دیالکتیک امر شر تبیین شود که در عین نفی کردن آزادی میتواند خود آزادی که غایت انسان است از طریق شر که دارد آزادی را نفی میکند، بوجود بیاد، یعنی ضرورت بودن آن. وقتی فرد خودآگاه میخواهد وارد این مسیر شود، نمیتواند فقط به ندای درونی خود تکیه کند و قانون وضع کند تا دیگری آن را شناخته شده جلوه دهد. برای همین یا باید خود را در خلوص خود پاک نگه دارد که به ریاکاری دچار میشود، یا اینکه وارد شر میشود. میان بیهودگی جانزیبا و شر، هگل معتقد است که شر گزینه بهتری است تا عقلانیت به مسیر غایی خود که آزادی است، برسد.
کلید واژه: جان زیبا، دیالکتیک شر، مکر عقل، وجدان، اخلاق، روح متیقن به خویش