محسن اکبری؛ محمد حسین حشمت پور
چکیده
سهروردی در نظام حکمت اشراق، از خود و خودآگاهیِ شهودیاش ره میسپرد و به خدا میرسد. او از یکسو، هویتِ خود و مبادی نوریاش را «حضورِ نزد خود» مییابد و از دیگر سو، فاعلیت (مبدئیت) و دیگرآگاهیِ ...
بیشتر
سهروردی در نظام حکمت اشراق، از خود و خودآگاهیِ شهودیاش ره میسپرد و به خدا میرسد. او از یکسو، هویتِ خود و مبادی نوریاش را «حضورِ نزد خود» مییابد و از دیگر سو، فاعلیت (مبدئیت) و دیگرآگاهیِ انوار جوهری را با اضافه اشراقی تبیین میکند. از عباراتی که در هر یک از آثار تعلیمی او به تبیینِ چیستی و تعیینِ جایگاه اشراق و شهود در دو سپهر هستی و شناخت اختصاص یافتهاند، میتوان اینهمانیِ «هستی» و «حضور» را نتیجه گرفت و کلیتِ ضروری این معادله را در خودآگاهی و دیگرآگاهیِ نورالانوار به اثبات رساند؛ رهیافتی که به نحو نظاممند، هر گسستِ ممکن بین هستیشناسی و شناختشناسی را مرتفع میکند. در واقع، سهروردی با بازبُردِ علم حصولی (باواسطه) به علم حضوری (بیواسطه) و با پیافکندنِ شناخت انسانی بر ضرورت و یقینِ شهودی، چالش احرازناپذیریِ مطابقت بین معلومِ بالذات (امر ذهنی) و معلوم بالعرض (امر عینی) را پشت سر مینهد و نحوه احرازِ اینهمانیِ شخصی را تبیین میکند.