بتول احمدی؛ قاسم پورحسن
چکیده
کیهانشناسی فارابی یکی از ابعاد فلسفه فارابی است که بازتابی از جهانبینی وی است. فارابی نخستین فیلسوف اسلامی است که در مورد کیهان نظریه منسجم و مدونی را تدوین کرد که الگو و مبنائی برای کیهانشناسی در ...
بیشتر
کیهانشناسی فارابی یکی از ابعاد فلسفه فارابی است که بازتابی از جهانبینی وی است. فارابی نخستین فیلسوف اسلامی است که در مورد کیهان نظریه منسجم و مدونی را تدوین کرد که الگو و مبنائی برای کیهانشناسی در سنت فلسفه اسلامی قرار گرفت. کیهانشناسی فارابی آمیزهای از دو میراث یونانی اعم از فلسفی و علمی و دیگری میراث تمدن نوظهور اسلامی است که با نوآوری و ابتکارت خاص وی همراه شده است. فارابی با پذیرش نظریه صدور، نگاه ذاتگرایانه و ماهوی ارسطو در کیهان-شناسی را کنار زد و با رویکرد هستیشناسی، کیهانشناسی مختص به خود را ترسیم کرد. کیهانشناسی فارابی نظامی پارادایمی و الگویمحور است که مبدأ آن مشخص است و براساس مبدأ اولیه مقصد نیز قابل ترسیم است، برخلاف نظام ارسطویی که نظامی اکتشافی است و موجودات در مراحل تحقیق و تأمل منکشف میشوند. در کیهانشناسی فارابی استلزامات نظیر خداباوری، نظاممحوری، انسانمداری، تقدم هستیشناسی بر معرفتشناسی و رابطه علّی و معلولی قابل پیگیری است. نوشتار پیشرو در تلاش است کیهانشناسی فارابی را براساس خاستگاه، مبانی، ابداعات و ابتکارات فارابی توصیف کند و در ادامه استلزامات کیهانشناسی فارابی را بیان کند؛با توجه اینکه کار مستقلی نیز در زمینه انجام نشده است.