محمد دانش نهاد؛ محمدحسن وکیلی
چکیده
عدم تطابق ذهن و خارج یکی از مباحث چالشی است که بسیاری از حکما آن را نمیپذیرند و شاید غالب حکما بر این امر متفق باشند که همان چیزی که انسان ادراک میکند، مطابق با واقع است. در مقابل اگر نظریه عدم تطابق ...
بیشتر
عدم تطابق ذهن و خارج یکی از مباحث چالشی است که بسیاری از حکما آن را نمیپذیرند و شاید غالب حکما بر این امر متفق باشند که همان چیزی که انسان ادراک میکند، مطابق با واقع است. در مقابل اگر نظریه عدم تطابق ذهن و عین مطرح گردد، ممکن است با قول به شبح همسان تلقی گردد درحالیکه این نظریه میتواند متفاوت از آن تحلیل شود بهگونهای که نه از آن قول به شبح لازم آید و نه سفسطهای پدید آید. در این پژوهش که مبتنی بر روش کتابخانهای جمعآوری اطلاعات، تحلیل آن و مقارنه آرا است تطابق بین عین و ذهن رد میگردد چراکه دلیلی بر تطابق وجود ندارد بلکه ادلهای نقلی و تجربی(شهودی) بر عدم تطابق وجود دارد و از سوی دیگر اشکالاتی را که در رابطه با عدم تطابق به وجود میآید در ذیل بحث قول به شبح پاسخ دهد. ازجمله ثمرات این نظریه این است که مشکلاتی را که در باب مکاشفات، تعبیر خواب و تجسم اعمال و معاد جسمانی وجود دارد برطرف مینماید، چراکه در این موارد از یک حقیقت تعابیر گوناگونی بیان شده است که اگر ذهن و عین مطابق باشند این تعابیر با یکدیگر تناقض دارند و قابلحل نیستند اما زمانی که تطابق میان ذهن و عین برداشته شود میتوان از یک حقیقت تعابیر گوناگونی ارائه نمود .